بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین مسئولیت شهید پلارک ، فرمانده دسته بود.
در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد ، اما کمتر کسی می دانست که او مجروح شده است.
اگر کسی درباره حضورش در جبهه از او سئوال میکرد ، طفره می رفت و چیزی نمی گفت. یک دفعه در جبهه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:
اگر یکنفر مریض بشه ، بهتر از اینه که همه مریض بشن.
یکی یکی بچه ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود.
مجموعه خاطرات 13 ، ص 10